دنیایی است!

این عید هم بدجوری شده دردسر! از یک طرف شیرینی پزونِ همسر و همسایه. دعوای خانوادگی دوستان جوان و شکایت و دادگاه و پاسگاه و ... از همون طرف.

نمی دونم چرا وقتی دیشب وارد خونه شدم سرم داشت دود می کرد. همسرم رفته بود موهاشو مش کرده بوده واقعاً بهش میاد. خوشکل شده فقط یک کمی سنش رو بیشتر از اونی که هست نشون می ده. عادت به خونه ی جمع و جور و تر و تمیز داشتم حالا که همه جا به هم ریخته هست بایدم سرم گیج بره ، نه؟

فردا باید به عنوان شاهد بریم دادگاه علیه یکی از دوستامون به نفع یکی دیگه از دوستان شهادت بدیم. نمی دونم چیکار کنم. تقصیر ما هم اینه که اینها دیشب تو خونه ی ما دعوا افتادن و به هم فحش دادن و همدیگه رو تهدید به قتل کردن حالا دردسرش ماله ما شد دمِ عیدی!!!

تو رو به خدا شب عیدی با هم دعوا نکنین که بقیه رو هم به دردسر بندازین. من می دونم دیگه چهار روز دیگه اینا با هم آشتی می کنن اونوقت ما این وسط بد می شیم.

دیشب وسط این دعوا و اون فوتبال (اینتر-آژاکس) یکی از بچه ها از تهران میسیج فرستاد که کانال دو رو ببین. داشت پشت صحنه پدرخوانده می داد. حیف که وسط دعوا نفهمیدم چی شد و چی می گفتن این گادفادرها!

اطلاعیه

راستی یه چیز بی ربط هرکی برای رد شدن از فیلتر آدرس می خواد برام ایمیل بزنه براش بفرستم. اینجا نمی زارم چون اگه بفهمن؟! سریع فیلتر می شه. ممنون و منتظرم.